مدح و شهادت امام صادق علیهالسلام
خورشید بود و ماه به نورش نظاره داشت در کهکشان علم هـزاران ستـاره داشت عـطـر کـلام وحی زلـعـل لبـش چـکـیـد فضل و مقام و منزلتی بی شماره داشت در مـکـتب فـضیـلت و جـاوید دانـشـش او«بوبصیر»و«مؤمن طاق»و «زراره» داشت کس پی نبـرده است براین نـور لایـزال دریای فـضل او مگر آخر کنـاره داشت هـرگـز خـزان نـدیـد گــلـسـتـان علـم او زیرا که این بهشت بهاری هماره داشت سـوگـنـد بـر تـرنـم قــرآن که هــل اتـی بر جود و بر سجـیّت او استـعاره داشت آتـش بـرای خــادم او چـون خـلـیـل بود وقتی تـنور شعله کشید و شـراره داشت پـوشـانــده اسـت ابـر غــمـی آفـتـاب را هرگه به سوی کرب وبلا او نظاره داشت لـرزیــد بــنـد بـنـد تــنـش در عـزای او وقتی به داغ و ماتـم زهـرا اشاره داشت حـاجـت به زهـر دادن این مقـتـدا نبـود زیرا دلی چنان جگرش پاره پاره داشت تـنها نه در بقـیـع «وفائی» که این امام در سینه های مـا همه دارالـزیاره داشت |